اشعار دکتر سید هادی محمدی

دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی دکترای موسیقی مدرس و منتقد ادبی

آدم برفی

بذر هم نذر کنی 

خیابان بیابانم را اخته کرده ام 

چقدر زنگ ها برایت رنگ کردم 

کرانه ،کورشدی

لکّه ی لکّاته ها روی مذهبت پاشیده 

اینان از دماغت هم 

آب هویج می‌گیرند 

و پای شومینه 

اسفند دود می‌کنند 

تا طلوع فروردین 

حنای سُم هایشان 

بر پنجره ی سبز اتاقت

 آشنا نیست؟ 

بهانه ای دارند فضله موشانِ طاقچه فروش 

به هوش باش 

"مبادا که تو را" 

#سید_هادی_محمدی 

ابزار جستجو در وبلاگ بلاگیکس