اشعار دکتر سید هادی محمدی

دکترای تخصصی زبان و ادبیات فارسی دکترای موسیقی مدرس و منتقد ادبی

عرق سوز

بسم الله الرحمن الرحیم 

در گوشه ی فاضلاب دفتر زده اند

با مشورتِ  الاغ مَعبر زده اند

یک مُشت عَرق سوز به خاک افتاده 

از چوبِ حراجِ شعر منبر زده اند

#سید_هادی_محمدی

عروض استفراغ

بسم الله الرحمن الرحیم 

وزنِ شعرم عروضِ استفراغ 

گریه تنها ویارِ افکار است 

ترس از تا شدن مچالیدن 

مرگ بر هر چه شکل خودکار است

تِر بزن مُهلتِ دقایق را

پشتِ ته مانده های بالشِ خیس

جیغ در تُنگ تَنگِ آزادی 

زنده بادا زبانِ ماشه ی هیس

آن ورِ کوچه های زندانی 

انقلابِ دروغِ بی تُنبان 

خانه از هر طرف سیاهی بود 

انتهای فروغ در تهران 

دشنه در دیس، آهن و احساس 

رویِ الاکلنگِ شعرِ سپید 

هیچ کس آیدا و احمد را 

لایِ درزِ کتاب قصّه ندید 

شهريار از تبِِ گرسنگی اش 

غزلی گفت و حُقّه اش پوسید 

بعدِ دیر آمدی چرا حالا 

گور بابای عشق را بوسید 

خونِ سهراب در تلاطمِ بوم

‌‌عطسه کرد از کشاله ی سرطان

بسته جغرافیای قایق را 

سَرِ زانویِ باورِ انسان 

دختر تُرش مزّه ی سروان 

تَهِ خانِ تپانچه جان داده 

دوئلِ عاشقانه ی زخمی 

شیشه نوشابه را نشان داده

شعر، این پا به ماه عفریته 

داسِ در آسمانِ پوشالی 

تیتر در تیتر انتهای جنون 

تُخمِ تصویر های توخالی 

بار سنگینِ بی قراری ها

روی دوش کتاب خم شده و

آخرین صفحه از رمانِ اوین

توی قابِ خیال نم شده و

قرن ها با صدایِ قاعدگی 

انحنای مداد چاییده 

پوست در پوست لاشه ی خود را 

پای رحمِ تراش زاییده 

وای از واژه های اسقاطی 

نخِ دندانِ بر گلو مانده 

دستِ آخر تمامِ شاعر را 

نونِ ساکن، شبانه خشکانده

شعر و دکلمه و طراحی کاور 

#سید_هادی_محمدی 

پی نوشت :

⚫ صدای قبل دکلمه، صدای مرحوم عزت الله انتظامی است در فیلم حاجی واشنگتن ساخته ی مرحوم علی حاتمی محصول سال ١٣۶١ شمسی 

⚫ دشنه در دیس عنوان مجموعه شعری است از احمد شاملو که اولین بار در سال ۱۳۴۴ منتشر شده است.

از مهم‌ترین شعرهای این کتاب می‌توان به گفتی که باد مرده است، شبانه (یله بر نازکای...)، فراقی، سمیرمی، شبانه (زیباترین تماشاست...)، از منظر، و ترانه آبی اشاره کرد.

⚫ آهن ها و احساس اثر احمد شاملو

این کتاب شعر یکی از نایاب ترین و مهمترین کتاب شعر چاپ شده در ایران است که در دهه سی در دویست نسخه به چاپ رسیده است

این دفتر شامل سه شعر به نام های :مرثیه ، برای خون و ماتیک و مرغ دریا میباشد

⚫ دختر سروان (به روسی: Капитанская дочка) رمانی تاریخی از الکساندر پوشکین نویسنده روس است که نخستین بار در سال ۱۸۳۶ در مجله ادبی ساورمنیک منتشر شد. این رمان در قالب خاطرات یک افسر اشراف‌زاده امپراتوری روسیه به نام پتر آندرویچ و با زاویه دید اول شخص نوشته شده‌است

درد

روحم شبیه کاغذ بی جان، افتاده نعشش زیر باران‌ها
با هر طلسمی وا نخواهد شد، دربستر خیس خیابان ها
زنجیر در زنجیر واماندم، در چاه عشق این خود آزاری
خو کرده ام بر هر نگهبانی، در دخمه تاریک زندان ها
خورشید هم پاشویه میخواهد از داغی چشمان غمگینم
خودکار خوابیدست روی دست، از التهاب  موج هذیانها
با قهوه ی بی رحم قاجاری، مسموم کردند عشق پاکم را
دارو طنابش، هردو یکباره، بیرون جهید ازقعر فنجانها
با گله گرگان آدمخوار، چوپان چرا همخوابگی دارد؟
جا مانده خون گوسفندانش، در خاطر سرد زمستانها
یک جای سالم در تنم نگذاشت ، سنگی که از هر کودکی خوردم
مَرکب برایم چوبدستی شد، در پرسه دلگیر میدان ها
ای کاش تقدیرم عوض میشد ،با دستکاری روی هر عضوم
میساختم شاخ  و دم و سُم را، دور از تمام نسل انسانها

اما اگر

در قحطی جمعه ها خبر نیست که نیست

از حنجره ی دُعااثر نیست که نیست 

با آنکه بهانه سیصد و سیزده است 

امّا، دَرِ خانه ی اگر نیست که نیست 

#سید_هادی_محمدی

حیم

اینجا همه از قاصدکا دلگیرن 

پشت درِ هر ثانیه ای می میرن 

وقتی که نگاهت به در و دیواره 

مرگ و به تبِ فاصله ها می گیرن

در خاطره ها جای جنون گُل کرده 

بی تو نفسِ کوچه ی دنیا سرده 

مَردی که برات از تهِ دل می خونه  

عمری وسطِ حادثه ی پُر دَرده 

بارون زده و فالِ توو فنجون مُرده 

این گریه منو سمتِ خیابون بُرده 

انگار نه انگار که بی من موندی 

بعد از تو لبِ شمدونیا پژمرده 

بازم تَنِتو روی تَنم رسوا کن

هرشب خبری میوون فردا جاکن 

از قافیه و باختنش بی زارم 

آهسته منو با غزلی معنا کن 

این شعر فقط نگاهتو کم داره 

لای نفسش غصه و ماتم داره 

از بس که تو رو توو واژه ها گُم کرده 

تا خِرخِره ماجرای مبهم داره 

بارون زده و فالِ توو فنجون مُرده 

این گریه منو سمت خیابون برده 

انگار نه انگار که بی من موندی 

بعد از تو لب شمدونیا پژمرده 

#سید_هادی_محمدی

ابزار جستجو در وبلاگ بلاگیکس